نگاهی به کاربردهای عدد 40 -
یکی از تعبیرهای رایج ، کاربرد کلمه «اربعین» یا عدد «چهل» است که در بسیاری از موارد مورد توجه واقع شده است. به عنوان مثال :
1ـ رسول خدا(ص) در زمان مبعوث به رسالت ، چهل سال داشت . البته برخی از انبیاء الهی ـ مانند حضرت یحیی و حضرت عیسی ـ در سنین کودکی به پیامبری رسیدهاند.
2ـ گفته شده که عدد چهل در سن انسان ها، نشانه بلوغ و رشد فکری است.
3 ـ از ابن عباس نقل شده که : «اگر کسی چهل ساله شد و خیرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد».
4 ـ در قرآن آمده است : «میقات موسی با پروردگارش، طی چهل روز، حاصلشده است«.
5ـ در کتاب مستدرک الوسائل[ج9/ص329] آمده که : «حضرت آدم، چهل شبانه روز بر روی کوه صفا، در حال سجده بود» .
6 ـ باز همان مدرک ، پیرامون قوم بنی اسرائیل ذکر شده که آنان برای استجابت دعاهای خود، چهل شبانه روز ، ناله و زاری می کردند.
7ـ در نقلی آمده است که : « اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند او را در دنیا زاهد کرده و راه و چاه زندگی را به او می آموزد و حکمت را بر قلب و زبانش جاری میسازد».
در این رابطه، روایات فراوانی وجود دارد که فعلا مجال پرداختن به آن ها وجود ندارد. روش «چله نشینی صُوفیان»، درست یا غلط، از همین بابت بوده است. علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار، پیرامون مسئله یاد شده، به طور مفصل سخن گفته است.
8ـ اعتبار حفظ «چهل حدیث» که در روایات فراوان دیگر آمده، سبب تألیف صدها اثر با عنوان اربعین در انتخاب چهل حدیث و شرح و بسط آنها شده است.
در این نقل ها آمده است که : «اگر کسی از امّت من، چهل حدیث حفظ کند که در امر دینش از آنها بهره برد، خداوند در روز قیامت او را فقیه و عالم محشور خواهد کرد».
9ـ در کتاب «احتجاج/ص84» نقل دیگری آمده است که امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «اگر چهل مرد با من بیعت میکردند، در برابر دشمنانم میایستادم».
10ـ در کتاب «بحار/ج53/ص200»، از مرحوم کفعمی نقل شده که : «زمین، از یک قطب، چهار نفر از اوتاد، و چهل نفر از ابدال، و هفتاد نفر نجیب، هیچگاه خالی نمیشود».
11ـ درباره «نطفه» هم تصور بر این بوده که بعد از چهل روز، «علقه» میشود. همین عدد در تحولات بعدی، علقه به مُضغه تا تولد، در نقل های کهن بکار رفته است، گویی که عدد چهل مبدأ یک تحول دانسته شده است.
و اما اهمیت اربعین
در تهذیب شیخ طوسی/ج2/ص 17 از امام حسن عسکری(ع) نقل است که فرمود : مؤمن، پنج نشانه دارد :
1ـ خواندن 51 رکعت نماز .
2ـ آشکارا و بلند گفتن بسم الله الرحمان الرحیم .
3ـ انگشتر عقیق به دست راست کردن .
4ـ پیشانی به خاک آلودن برای سجده نماز .
5ـ و زیارت اربعین [که اختصاص به زیارت اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) دارد .
اربعین، در تاریخ خونبار تشیع از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است. زیرا اگر واقعه شهادت حضرت امام حسین(ع) در کربلا اتفاق می افتاد و حکومت اموی موفق می شد یاد و خاطره آنان را در لابلای حوادث زندگی مردم ، به باد فراموشی بسپارد در این صورت همه زحمات و کوشش های امام(ع) و یاران باوفایش جهت اصلاح انحرافات عقیدتی و رفتاری مسلمین ، به هدر می رفت و این بی اثر شدن فداکاری امام سبب می شد رفتارهای ناپسند و ضد اسلامی امویان ادامه یافته و دیگر کسی جرات و توان قد برافراشتن و مقابله با آنان را پیدا نمیکرد .
بنابراین پس از اینکه مرحله اول قیام حضرت اباعبدالله (ع) در روز عاشورا به پایان رسید مسئولیت مرحله دوم قیام به پیام رسانان واقعه عاشورا که از اهلبیت پاک امام بودند ، سپرده شد و آنان چهل شبانه روز – اربعین - با صبر مثال زدنی بر مصیبت ها و تحمل هتک ها و شکنجه ها و با ایستادگی و روشنگری توانستند بر یزیدیان پیروز و حق را چنان زنده نگهدارند که برای همیشه تاریخ الهام بخش دینداران و آزادگان و باعث آگاهی اعصار و قرون گردد .
از این رو اربعین حسینی یعنی عملکرد شایسته چهل روزه عده ای از شجره طیبه ، روشنفکر و روشنگر منحصربفرد و دیندار واقعی و موفقیت آنان در آزمایشی بسیار دشوار .
اربعین، یعنی زنده نگه داشتن یاد شهادت حضرت اباعبدالله و ایثارگری های خانواده و اصحاب آن بزرگوار.
اربعین، یعنی تاثیرگذاری دایمی نهضت عاشورا بر اندیشه های همه ی مسلمانان و آزادگان دنیا در هر عصر و دوره .
اربعین، یعنی برپایی یک کلاس بزرگ و گسترده ی الگوسازی برای همه مؤمنین و کلیه کسانی که به تعهدات خویش پای بند می باشند.
اربعین، یعنی روز به اهتزاز درآمدن پرچم عاشورا و هنگام ادامه راه آنان توسط بازماندگان و شیعیان.
اربعین، یعنی احساس وظیفه در برابر خون شهیدان و اقدام عملی برای حفاظت و مراقبت از دستاوردهای شهدا.
اربعین، یعنی انتقال تجربیات شهیدان و ایثارگران نسل اول به نسل های بعدی.
اربعین، یعنی آغاز افشاگری های کوبنده ی حضرت زینب(س).
اربعین، یعنی شروع فعالیت های عقیله بنی هاشم ، برای تبیین فلسفه ی عاشورا و آموزش آن به سایر اقشار جامعه.
اربعین، یعنی فعالیت های پیگیر و مداوم فرهنگی حضرت امام سجاد(ع) در جهت خنثی سازی تبلیغات دشمنان دین و بی اثر نمودن رفتارهای شیطانی آن ها.
اربعین، یعنی زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهادت شهدا در اذهان مردم .
اربعین، یعنی هوشیاری در برابر موج تبلیغات دشمن .
اربعین، یعنی بیان حقایق توسط خواص و درک وظیفه .
اربعین، یعنی بیمه کننده شیعیان در برابر انواع خطرات فکری و فرهنگی .
اربعین، یعنی ارسال این پیام که: «هیچکس نمی تواند نور خدا را خاموش کند».
علت شهرت اربعین
شهرت تاریخی « روز اربعین » به خاطر سه مطلب است:
1ـ یادآوری مجدد جانبازی های حضرت اباعبدالله(ع) و شهادت جانگداز ایشان بعد از گذشت چهل روز، و تلاش برای حفظ دایمی این خاطره دردناک در ذهن شیعیان.
2ـ حضور یافتن « جابر بن عبدالله انصاری » در کنار قبر مقدس آن حضرت، در چهلمین روز شهادت امام حسین(ع).
3ـ بازگشت بانوان و کودکان اسیر از خاندان اهل بیت عصمت و طهارت و نیز خانواده های اصحاب، از «شام» به سوی شهر «مدینه». بر اساس نظر برخی مورخین که در راه بازگشت از شام مسیر خود را تغییر داده و به کربلا آمدند و در روز اربعین به آنجا رسیدند و با «جابر بن عبدالله انصاری» نیز ملاقات کردند.
البته دیدگاه مورخین یاد شده را در پایان بحث، مورد بررسی قرار می دهیم تا مشخص شود که آیا چنین نظری، صحیح است یا خیر؟
بنیانگذار سنت اربعین
سنت زیارت اربعین، به وسیله «جابر بن عبدالله انصاری»، در روز بیستم ماه صفر سال 61 هجری قمری، بنیانگذاری شد.
بعد از جریان زیارت جابر بن عبدالله انصاری، حرم حضرت اباعبدالله(ع)، به «میعادگاه» شیعیان تبدیل گشت. این شیوه، در طول تاریخ ادامه یافت و اکنون نیز در حال استمرار است. در زمان تسلط حکومت های طاغوتی «بنی امیه، و بنی عباس» که امامزاده ها، سادات و پیروان مذهب تشیع را به شهادت می رساندند، قبر مبارک حضرت امام حسین(ع)، پناهگاه شیعیان بود.
داستان زیارت « جابر » در روز اربعین
چهل روز پس از شهادت امام حسین(ع)، جابر بن عبدالله انصاری به همراه دوست خود ـ عطیة بن سعد بن جنادة عوفی کوفی ـ به کربلا وارد شد. بر خلاف آنچه که در مورد «عطیه» گفته شده که وی خدمتکار «جابر» بوده ، وی یکی از بزرگترین دانشمندان و مفسران اسلامی است که از بزرگان تابعین، و از شاگردان «عبدالله بن عباس» میباشد و تفسیری در پنج جلد بر قرآن مجید نوشته و از راویان حدیث محسوب میشود .
به نقل کتاب «بشارة المصطفی»، عطیه عوفی میگوید : « به همراه جابر بن عبدالله انصاری، به منظور زیارت قبر امام حسین(ع) وارد کربلا شدیم. جابر، نزدیک شریعه فرات رفت، غسل کرد و لباس نیکو پوشید، سپس به طرف قبر مطهر حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی را بر نمیداشت، مگر اینکه ذکر خدا میگفت تا به نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت دست مرا به قبر برسان. من دست او را روی قبر گذاشتم.
جابر، روی قبر افتاد و غش کرد. من مقداری آب روی صورتش پاشیدم تا به هوش آمد. در این حال سه بار گفت : « یا حسین، یا حسین، یا حسین ». سپس گفت : «ای حسین، چرا جواب مرا نمیدهی؟!» . آنگاه به خودش گفت : «چگونه میتوانی جواب دهی در حالی که رگ های گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت، جدایی افتاده است. شهادت میدهم که تو فرزند خاتم النبین و سید المؤمنین … و پنجمین فرد از « اصحاب کساء » هستی … درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد » .
سپس در اطراف قبر امام حسین(ع) حرکت کرد و خطاب به سایر شهداء گفت : « السلام علیکم أیتها الأرواح التی حلت بفناء الحسین … أشهد أنکم أقمتم الصلاة و آتیتم الزکاة و أمرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر… ».